اينجانب بر حسب آنچه در شناسنامهام آمده است و قرائنى كه تا حدودى آنرا تأييد مىكند در تاريخ چهارم مهرماه سال 1336هجرى شمسى، مصادف با اول ربيع الاول 1377 هجرى قمرى، در يكى از روستاهاى تابعه شوش دانيال(ع) از استان خوزستان، موسوم به آبادى خلف، كه بعد از پيروزى انقلاب اسلامى به نام «حر رياحى» تغيير نام يافت، متولد شدم. اين روستا در سال 1384 به شهر تبديل شده و به نام شهر حر، موسوم گشته است.
والد اينجانب، مرحوم عبيد فرزند على(عليوى)بود كه در سن 103 سالگى در سال 1365 درگذشت. تيره خانوادگى ما به نام «بيت كريم» از عشيره «بيت صخر» وابسته به طايفه بزرگ «بنى طرف» معروف است. والدهام مرحومه حدهن، فرزند مرحوم ملا عبدستاوى بود.
محيط و محل رشدم در دوران كودكى، در همان روستاى محل تولد بود. وضعيت معيشتى خانوادهام در حد متوسط روستايى بود. معيشت ما، آن موقع كه پدرم در حال كشاورزى بود، از راه زراعت و بعد از آن كه دوران پيرى و سالخوردگى آن مرحوم رسيد، عمدتاً از طريق دسترنج كارگرى اخوى بزرگم، مرحوم حاج حسن كه در شركت نيشكر هفت تپه شاغل بود، تأمين مىگرديد.
از نظر دينى، خانواده ما از خانوادههاى معروف به تدين و وابسته به روحانيت بود. پدرم با اين كه سواد نداشت، ولى از استعداد و حافظه قوى برخوردار بود. بر اثر مجالست با روحانيون محل، بسيارى از سورهها، دعاهاى مفصل، تاريخ زندگانى پيامبر و ائمه(ع) به ويژه مقتل سيدالشهداء(ع) و خيلى از مسائل مبتلا به شرعى را در حافظه خود داشت. ايشان اهل تهجد بود و بر شركت در نماز جماعت مسجد در اوقات سهگانه، مواظبت مىنمود. جد مادرى بنده هم روحانى و اهل منبر و معروف به زهد و تقوى بود.
دوران تحصيل
تحصيلات اينجانب از نظر علوم جديد از اين قرار است: با اينكه بنده متولد 1336 بودم، ولى بنا به عللى از ده سالگى به دبستان رفتم (1346). دوره ابتدايى را در همان روستاى محل تولد و مقطع راهنمايى را در هفتتپه و دبيرستان را در اهواز گذراندم. در تمام دوازده سال تحصيل، شاگرد اول بودم. پس از پيروزى انقلاب در كنكور سراسرى شركت نمودم و با كسب رتبه اول در استان خوزستان، در دانشكده الهيات دانشگاه تهران در سال 1358 مشغول به تحصيل شدم. بعضى از ترم ها را نيز در زمان جنگ تحميلى در دانشگاه شهيد چمران اهواز گذراندم. در سال 1368 با كسب رتبه دوم كشورى، مقطع كارشناسى ارشد را در رشته الهيات و معارف اسلامى با گرايش علوم قرآنى و حديث در دانشگاه تهران آغاز و در سال 1371 به پايان رساندم و مقطع دكترى را در رشته تخصصى تفسير حوزه علميه قم گذراندم.
از نظر علوم حوزوى، اينجانب در سال 1350 طلبه شدم. تحصيلات مقدماتى و قدرى از سطح را در حوزه علميه اهواز، ابتدا در مدرسه علميه آيةالله كرمى و مدتى در دارالعلم آيةالله بهبهانى و نيز مدرسه مرحوم آيةالله مرعشى گذراندم.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در سال 1358، جهت ادامه تحصيل به حوزه علميه قم رفتم. در آنجا سطوح عالى و خارج فقه و اصول را تا سال 1372 گذراندم. بعد از برگشت به اهواز چند سال در درس خارج فقه حوزه علميه اهواز شركت نمودم.
اساتيد مبرز اينجانب در مرحله مقدمات و سطح در اهواز عبارت بودند از: حضرات آيات، آقايان مرحوم شيخ محمد كرمى، مرحوم سيد محمد حسن مرعشى، مرحوم سيد اسماعيل مرعشى و در حوزه علميه قم، حضرات آيات، آقايان: شيخ حسين راستى كاشانى، مرحوم شيخ محمد حسن قديرى، سيد حسن طاهرى خرمآبادى، شيخ غلامرضا صلواتى، مرحوم شيخ محمد تقى ستوده، مرحوم شيخ احمد پايانى، مرحوم شيخ محمدعلى مدرس افغانى و مرحوم وجدانى فخر. مدرسين خارج فقه و اصول در قم، حضرات آيات عظام: آقايان سبحانى، مرحوم فاضل لنكرانى، وحيد خراسانى، مرحوم ميرزا جواد تبريزى، مكارم شيرازى، سيد محمود شاهرودى و در اهواز، آقاى موسوى جزايرى بودند.
در زمينه تفسير، كلام، حكمت و اخلاق از محضر حضرات آيات، آقايان: شيخ عبدالله جوادى آملى، مكارم شيرازى، مرحوم شيخ محمدهادى معرفت، شيخ تقى مصباح يزدى، شيخ حسين مظاهرى، مرحوم شيخ على مشكينى، شيخ ابوالقاسم خزعلى، مرحوم طاهر شمس، سيد على محقق داماد، مرحوم شيخ على احمدى ميانجى، شيخ حسين شب زندهدار و نكونام استفاضه نمودم.
اساتيد گرانقدر، حضرات آيات، آقايان: سبحانى، معرفت و موسوى جزايرى كتباً اجتهاد و قدرت اينجانب را بر استنباط احكام شرعى، تأييد فرمودهاند.
از دوستان و معاشران همدرس در مقدمات و سطوح، آقايان حجج اسلام مرحوم سيد محمد موسوى، سيد يونس هاشمى، شيخ سعيد سوارى، حجت يارعلى و عبدالمطلب فريدىفر بودند.
از دوستان همدرس در خارج فقه و اصول و تفسير نيز مىتوان از حجج اسلام شيخ على اصغر تجرى، محمد فاكر ميبدى، محمد احسانى فر، احمد قدسى و شهيد بزرگوار محمد شهرابى نام برد.
از عوامل مؤثر بر شكلگيرى علمى و اخلاقى اينجانب در دوران قبل از طلبگى، مسجد و روحانى روستا و كتابخانه آنجا به نام قائم آل محمد(عج) و در اهواز مدرسين حوزه علميه اهواز و دانشمندانى كه از قم در مجالس عمومى، مثل حسينيه اعظم، عباسيه و مكتب قرآن سخنرانى مىكردند، مثل حضرات آيات: شهيد آيةالله مطهرى، شهيد بهشتى، شهيد باهنر، محمد آل اسحق، رضا گلسرخى، آيةالله خزعلى، محسن قرائتى، مهدى پيشوايى، سيد جواد هشترودى و غيره بودند.
در قم، جو عمومى حوزه علميه قم به ويژه جلسات درسى و معنوى حضرات آيات آقايان راستى، مظاهرى، مشكينى و مخصوصاً در بحث خارج آيةالله سبحانى كه ارتباطات خاص علمى و تحقيقاتى با آن دانشمند فرزانه داشته و دارم، در اين جهت، فوقالعاده مؤثر بود. از عوامل مؤثر بر شكلگيرى شخصيت سياسى و اجتماعى اينجانب، در مرحله اول نهضت تاريخى امام خمينى؛، مىتوان پيام هاى روحبخش و نوارهاى سخنرانى آن امام دورانساز و شخصيتهاى برجسته انقلابى، مثل آيةالله موسوى جزايرى در اهواز و از بين دوستان، مرحوم سيد محمد موسوى كه شخصى انقلابى و از مؤسسين تشكيلات مسلحانه اسلامى (گروه موحدين) بود. شركت در مجالس عمومى مذهبى در اهواز كه قبل از اين ذكر شد، علاوه بر تأثير علمى و اخلاقى، تأثير بهسزايى از نظر شكلگيرى شخصيت سياسى و اجتماعى بر اينجانب داشت. در نهايت، دوران دفاع مقدس و حضور در سنگرهاى رزمندگان و نيز سفرهاى متعدد به بيتاللهالحرام جهت انجام حج تمتع وعمره، زيارت عتبات، ارتباط با حزب الله لبنان و دوران خدمت در سنگر امامت جمعه موقت اهواز، تأثيرات شگرف و همه جانبهاى در اين جهت داشته است.
تدريس
تدريس اينجانب عمدتاً در حوزههاى علميه قم و اهواز مىباشد؛ در بعضى مقاطع زمانى نيز در برخى دانشگاهها تدريس نمودهام كه اهم آنها عبارتند از:
كتب ادبيات، مانند قطر الندى در نحو، در حوزه علميه اهواز(مدرسه علامه شيخ محمد كرمى)در سال هاى 55 و 56 و كتاب جواهر البلاغه در سال 1368 در حوزه علميه قم (مجمع الفكر الاسلامى)، كتاب جامع المقدمات (عوامل ملا محسن، الكبرى فى المنطق...) در حوزه علميه اهواز، مدرسة الامام الخمينى؛ در سال 1362.
كتب فقهى و اصولى سطح، مانند شرح لمعه در حوزه علميه اهواز(دارالعلم آيةالله بهبهانى) در سالهاى 1373 تا 1375 و اصول فقه مظفر در حوزه علميه قم در سال 1368؛ تحريرالوسيله امام خمينى در سالهاى 68 و 69 در قم (مجمع الفكر الاسلامى) و همچنين در دانشكده اصول دين دزفول در سال 1376؛ زبدة الاحكام امام خمينى در سال 1360؛ در بخش عربى سپاه اهواز و كتاب تحرير الروضه در دانشگاه آزاد اسلامى اهواز - رشته حقوق (متون فقهى) در سالهاى 1380 و 1381.
كتب سطح عالى، مانند مكاسب شيخ انصارى در دارالعلم آيةالله بهبهانى اهواز از سال 1373 تا 1380 و نيز در سال 1386 و رسائل در مدرسه الامام الخمينى اهواز در سال هاى 1374 تا 1379 و كفاية الاصول در دارالعلم آيةالله بهبهانى اهواز در سالهاى 1377 تا 1385 و دوره دوم كفايه در سال 1387 و خيارات مكاسب در مدرسةالامام در سال 1387.
خارج فقه: مشاوره خارج فقه در مدرسه الامام اهواز از سال 1376 تا 1383؛ خارج فقه مقارن در دارالعلم آيةالله بهبهانى از سال 1384 تا 1386 و همچنين تدريس قواعد فقهى در دوره كارآموزى قضات دادگسترى خوزستان در سال 1383.
تفسير قرآن و علوم قرآنى در دارالعلم آيةالله بهبهانى و همچنين در حوزه خواهران مكتب الزهراء اهواز از سال 1376 تا 1380؛ تفسير قرآن در جلسات قرآن معلمان؛ تفسير موضوعى براى عموم در برخى مساجد و حسينيههاى اهواز و نيز در لشگر 7 ولىعصر(عج)؛ تدريس علوم قرآنى در دوره تربيت مبلغ مدرسه الامام الخمينى(ره)؛ تدريس صيانه القرآن عن التحريف در سطح 3 مدرسه علميه الزهراء (س) در سال 1386 و 1387 و تدريس فقه اللغه در مركز تخصصى تفسير علوم قرآنى حوزه علميه قم از سال 1374 تا 1378.
تفسير نهج البلاغه در دارالعلم آيةالله بهبهانى؛ مدرسه علميه سفيران هدايت اهواز؛ مكتب الزهراء و برخى مساجد و حسينيههاى شهر اهواز از سال 1374 تا كنون.
كلام؛ پاسخ به شبهات عقيدتى در دارالعلم آيةالله بهبهانى از سال 1376 تا 1385؛ طرح عقايد خاص شيعه در مكتب الزهراء - سطح 3؛ بحث شيعهشناسى در دورههاى آموزش ضمن خدمت آموزش و پرورش خوزستان از سال 1384 تا 1387؛ طرح مباحث مربوط به شيعهشناسى در دورههاى طرح ولايت دانشجويان خوزستان؛ تدريس معرفتشناسى در دوره مبانى انديشه اسلامى جهت برادران و خواهران در مساجد اهواز در راستاى كادرسازى و تربيت مربى براى مساجد و تربيت جوانان در آن محيط هاى اسلامى.
تاريخ اسلام در دارالعلم آيةالله بهبهانى از سال 1374 تا 1375.
اخلاق در دانشكده سپاه قم و شرح زيارت جامعه در برخى از حسينيهها و مساجد اهواز و مباحث اخلاقى در دارالعلم آيةالله بهبهانى و مدرسه امام خمينى؛ و همچنين سفيران هدايت.
علم الرجال: در دارالعلم آيةالله بهبهانى در سال 1379.
فعاليتهاى مهم علمى و تحقيقاتى و ارتباط با مراكز علمى و تحقيقاتى
ارتباط علمى و تحقيقى با مؤسسه تحقيقاتى امام صادق(ع)قم و انجام چند پروژه تحقيقى زير نظر آيةالله سبحانى - دامت بركاته - .
ارتباط علمى با مركز رشته تخصصى تفسير حوزه علميه قم زير نظر آيةالله مكارم شيرازى - دامت بركاته - .
تأسيس دارالتحقيق حوزه علميه اهواز؛ اين مركز علمى، پژوهشى را تحت اشراف نماينده ولى فقيه در خوزستان در حوزه علميه اهواز در سال 1375 تأسيس نمودم. اين مركز داراى يك كتابخانه با بيش از 31 هزار جلد كتاب و يك مركز رايانه است. اين مركز بهصورت روزانه پاسخگوى صدها تن از مراجعه كنندگان مىباشد كه غالباً از فضلاى حوزه، دانشگاهيان و فرهنگيان مىباشند. در آنجا فعاليتهاى تحقيقى و علمى انجام مىدهند و خود اينجانب در آن مركز فعاليت علمى داشته و دارم.
فعاليتها و مبارزات سياسى و اجتماعى
قبل از پيروزى انقلاب اسلامى
فعاليتهاى مهم اجتماعى و سياسى
اهم فعاليتهاى اجتماعى، سياسى و فرهنگى اينجانب، قبل از انقلاب از اين قرار بود:
ارتباط با علماى مبارز وحضور فعال در جلسات دينى و سياسى اهواز؛
شركت در تظاهرات مردمى ضد شاه در نقاط مختلف استان خوزستان و در تهران و قم؛
ايراد سخنرانى هاى افشاگرانه عليه رژيم فاسد پهلوى در اهواز، شوش، هفت تپه و روستاى حر رياحى؛
هدايت تظاهرات مردمى در بعضى از مناطق؛
توزيع اعلاميهها و نوارهاى سخنرانى حضرت امام؛
تشكيل اولين انجمن اسلامى در سال 1354 در دبيرستان فرهنگ اهواز با همكارى برخى از معلمان متدين و دانشآموزان و هدايت فعاليتهاى دينى و سياسى در آن دبيرستان؛
مسافرت به قم و تهران به همراه بعضى از طلاب انقلابى در راستاى ارتباط با مبارزين و آوردن نوارها و اعلاميههاى ضد رژيم به خوزستان؛
تشكيل كلاس هاى تفسير قرآن براى جوانان در برخى مناطق و تربيت كادر جوان؛
حضور فعال در حوادث چهارشنبه سياه اهواز؛
ارتباط مبارزاتى با برخى از گروه هاى انقلابى متدين و در خط امام كه مشى مسلحانه در پيش گرفته بودند؛ مثل گروه موحدين.
ارتباط با حضرت امام و ساير مبارزان راه اسلام
موقعيت زمانى و مكانى، امكان ارتباط با حضرت امام را ايجاب نمىكرد، ولى با مبارزان راه اسلام از قبيل: نماينده امام در خوزستان و ديگر مبارزان خوزستانى و نيز با علماى مبارزى كه از قم و تهران به اهواز مىآمدند از قبيل: مرحوم شهيد آيةالله مطهرى، آيةالله خزعلى، مرحوم حجةالاسلام و المسلمين شيخ رضا گلسرخى و غيره، فى الجمله ارتباط داشتم.
انواع و روشهاى مبارزاتى مثبت و منفى، فرهنگى و سياسى - كه عمدتاً در بند يك به آن اشاره شد - .
تهديد و دستگيرى از سوى دستگاه امنيتى رژيم شاه.
از سوى ساواك دزفول تحت تعقيب بودم؛ به طورى كه ساواك برگزارى مراسم عزادارى عاشورا در منطقه حر رياحى را مشروط به عدم حضور اينجانب قرار داده بود.
فعاليتهاى مهم در جريان پيروزى انقلاب اسلامى
به اهم آن فعاليت ها در بند اول اشاره شد. خوب است كه به اين مورد در آستانه پيروزى انقلاب اسلامى اشاره كنم: وقتى بازگشت امام خمينى؛ به وطن در 6 بهمن 1357 مطرح شد، به اتفاق چهار نفر ديگر از دوستان طلبه انقلابى به قم و تهران رفتيم. چند روزى در كتابخانه مسجد چهل ستون مهمان مرحوم آيةالله شيخ حسن سعيد بوديم. آن روزها در تظاهرات مردمى تهران شركت مىكرديم و در روز 6 بهمن به بهشت زهرا رفتيم، ولى دولت بختيار از بازگشت امام جلوگيرى كرد. در آن روز مرحوم شهيد دكتر بهشتى در بهشت زهرا سخنرانى تاريخى و اعتراضآميزى را ايراد فرمود. در همان روز بنا به پيشنهاد آيةالله شهيد مطهرى، روحانيون در دانشگاه تهران تحصن كردند و ما در تظاهرات خونين اطراف دانشگاه شركت داشتيم. بالاخره به خاطر تمام شدن هزينه سفر مجبور به مراجعه به خوزستان شديم. لذا براى شركت در مراسم استقبال حضرت امام در 12 بهمن توفيق نيافتيم. در همان ماه هاى آخر سال 1357 با برخى از دوستان انقلابى بناى تشكيل گروه مسلحانه گذاشتيم و مقدمات تهيه سلاح فراهم شد كه به پيروزى انقلاب منجر گرديد.
بعد از پيروزى انقلاب اسلامى
فعاليتهاى مهم سياسى و اجتماعى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى
از فعاليتهايى كه خداوند توفيق انجام آنها را به حقير داد، مىتوان به موارد زير اشاره نمود:
ايراد سخنرانى و يا نوشتن مقاله و جزوه به منظور ترويج آرمان هاى انقلاب اسلامى و تبيين مواضع رهبرى بين عامه مردم به ويژه جوانان.
تشويق مردم به شركت در انتخابات و حضور فعال در رفراندوم جمهورى اسلامى و ساير انتخابات.
تصدى برخى از مسئوليتهاى اجرايى كه در بند آتى ذكر خواهد شد.
شركت فعال در دفاع مقدس و بسيج كردن آحاد مردم براى حضور در جبههها با سابقه حضور به مدت 43 ماه و 15 روز و نائلشدن به مقام جانبازى در عمليات خيبر.
سفرهاى تبليغى خارج از كشور به منظور ترويج مذهب و آرمان هاى انقلاب اسلامى از قبيل 18 سفر حج تمتع و 5 سفر عمره و اعزام يا به عنوان مبلغ و يا روحانى كاروان، و يا رابط بعثه مقام معظَّم رهبرى و نيز سفر به لبنان، سوريه، عراق و كويت.
نامزدى در انتخابات مجلس خبرگان رهبرى در دوره سوم و چهارم.
تصدى امامت جمعه موقت در اهواز.
رسيدگى به مشكلات مختلف روستاها و مناطق حاشيهنشينى شهر با دعوت كردن از مسئولين اجرايى و مطرح كردن مشكلات با حضور آنها از زبان مردم و پىگيرى اجراى وعدههاى مسئولين از طريق دفتر امام جمعه.
رسيدگى به مشكلات اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى مردم در دفتر امام جمعه و پىگيرى حل آنها از طريق مجارى ادارى و قانونى.
مناصب و مسئوليت هاى مهم
مسئول ستاد شوراهاى اسلامى روستايى در شهرستان شوش. در اين راستا، حدود 120 شوراى اسلامى روستايى در سال 1359 تشكيل گرديد.
حاكم شرع در هيأت واگذارى زمين دزفول و شوش در سال 1359.
مسئول بسيج عشايرى در شوش در سال 1359.
مسئول بخش عربى سپاه خوزستان از سال 1359 تا 1361.
مسئول واحد تبليغات و انتشارات و عضويت در شوراى فرماندهى سپاه پاسداران منطقه 8 (خوزستان و لرستان) در سال 1361 و 1362.
مسئول تبليغات خارج كشور در عمليات خيبر با حكم فرمانده كل سپاه در سال 1362.
معاون مدرسة الامام الخمينى؛ در سال 1362 و 1363.
نماينده طلاب و فضلاى اهوازى (خوزستانى) در اولين دوره مجمع نمايندگان طلاب و فضلاى حوزه علميه قم در سالهاى 1368 تا 1370.
مسئول تبليغات انتخابات دومين دوره مجلس خبرگان رهبرى در جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
امام جمعه موقت اهواز از سال 1371 تا كنون. در سال 1381 نيز رسماً حكم انتصاب اينجانب از شوراى سياستگذارى ائمه جمعه صادر گرديد.
رييس هيأت امناى شوراى مشاركت هاى مردمى بهزيستى استان خوزستان.
عضو شوراى آموزش و پرورش استان خوزستان و راهاندازى دورههاى آموزش ضمن خدمت براى معلمان با موضوع شيعهشناسى و مقابله با تهاجم فرهنگى.
رييس ستاد امر به معروف و نهى از منكر شهرستان اهواز.
قائم مقام بنياد بينالمللى غدير - شاخه خوزستان.
مدير دارالعلم آيةالله بهبهانى.
رييس هيأت امناى دارالتحقيق حوزه علميه اهواز.
عضو شوراى برنامه ريزى حوزه علميه اهواز.
قائم مقام ستاد رسيدگى به امور فرهنگى و اجتماعى عشاير خوزستان.
عضو شوراى فرهنگ عمومى خوزستان.
رييس هيأت مديره بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود - عجل اللّه تعالى فرجه الشريف - شاخه خوزستان.
رييس هيأت امناى مؤسسه خيريه فرهنگى و آموزشى 22 بهمن اهواز.
مسئول دفتر نمايندگى بعثه مقام معظَّم رهبرى در منطقه خوزستان.
رابط بعثه مقام معظَّم رهبرى در سفرهاى حج و عمره.
عضو هيأت امناى دانشگاه اميرالمؤمنين(ع).
مسئول ستاد مراسم فاطميه در خوزستان.
نماينده دوره چهارم مجلس خبرگان رهبرى در سال 1385 از استان خوزستان.
دوران دفاع مقدس و جنگ تحميلى
خداوند مقدر فرموده كه اينجانب از اول دفاع مقدس، به صورت مستمر تا اواسط سال 1363 و پس از آن تا سال 1367 به صورت منقطع - به خاطر اشتغال به تحصيل در حوزه قم - به مدت 43 ماه و 15 روز در خوزستان حضور داشته باشم. در طول آن مدت، عمدتاً به اين صورت ايفاى نقش نمودم:
الف - حضور در جبههها به عنوان نيروى رزمى - تبليغى؛
ب - ساماندهى و فرماندهى نيروهاى بسيج عشايرى در اوايل دفاع مقدس؛
ج - پشتيبانى تبليغاتى و فرهنگى در ايام تصدى مسئوليت در سپاه منطقه هشت؛
د - مسئوليت تبليغات خارج از كشور در عمليات خيبر؛
ه - سازماندهى برنامه تبليغى جهت جذب نيروى بسيجى از سراسر استان خوزستان؛
و - سازماندهى حركت جنگ روانى عليه دشمن از طريق گفتوگو با سربازان عراقى با بلندگو؛
ز - راه اندازى بخش عربى سپاه با همكارى بعضى از دوستان به منظور فعاليتهاى فرهنگى در راستاى اهداف دفاع مقدس.
نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى
حوزه انتخابيه اينجانب، خوزستان داراى جمعيتى بيش از چهار ميليون و دويست و هفتاد و پنج هزار نفر، 23 شهرستان، 48 شهر و بيش از 4382 روستا مىباشد و از استان هاى استراتژيك كشور با داشتن بيشترين مرز خاكى و آبى در همسايگى كشورهاى عربى خليج فارس، عربستان و عراق قرار دارد. اين استان از قطب هاى كشاورزى و صنعتى است كه 84% نفت كشور از اين استان استخراج مىشود. به لحاظ بافت جمعيتى، مردمان آن، عرب، لر، بختيارى، دزفولى، شوشترى و ديگر اقوام فارس مىباشند. مذهب همه مردم اين سامان، شيعه اثنىعشرى است. اينجانب در انتخابات دوره سوم مجلس خبرگان رهبرى در سال 1377نامزد شدم، ولى به مجلس راه نيافتم و در دوره چهارم آن، عضو مجلس خبرگان شدم.